نتایج جستجو برای عبارت :

آکادمی زیبایی حسنا قادری

ارتباط با خدا (نماز با توجه، قرائت قرآن) ترک نشود.
دادن داروهای حسنا در اولویت است.
وقت روزانه برای صحبت با همسر (حداقل 10 دقیقه)
وقت روزانه برای بازی با حسنا (حداقل نیم ساعت)
وقت روزانه برای کمک در کارهای خانه (حداقل 10 دقیقه)
 
برنامه «شعر شبانه» شنبه 19 مرداد، حسنا محمدزاده، شاعر خوش ذوق کاشانی را معرفی میکند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی حسنا محمدزاده، سال 1361 در کاشان دیده به جهان گشود. این شاعره کاشانی از سال 76 شعر را به صورت جدی دنبال کرد و همزمان تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته الکترونیک به پایان رساند. یکی از مهمترین ویژگی های غزل محمدزاده، بهره گیری از زبانی ساده و روان است. او مفاهیم مد نظرش را به صورت کاملا گویا و قابل درک، اما مبتنی بر منطقی شاعرانه که بر
ارتباط با خدا (نماز با توجه، قرائت قرآن) ترک نشود.
دادن داروهای حسنا در اولویت است.
وقت روزانه برای صحبت با همسر (حداقل 10 دقیقه)
وقت روزانه برای بازی با حسنا (حداقل نیم ساعت)
وقت روزانه برای کمک در کارهای خانه (حداقل 10 دقیقه)
نماز با توجه و اول وقت، ورزش، کتاب خواندن از مولفه های زندگی ایده آل من است، از همین حالا اجراش کن.
همه چیز آخرشب مرتب بشه. بلافاصله بعد قضا ظرف ها شسته بشه. کارهای عقب مونده و تعمیراتی ها همیشه در اولویت است.
مهم ترین دارایی
ایما
رجل رای فی منزله شیئا من الفجور
هرگاه فردی ببیند در خانه ی خود امر ناشایستی
را
 
فلم
یغیر،
ولی واکنشی به آن نشان ندهد،
 
بعث
الله تعالی بطیر ابیض فیظل ببابه اربعین صباحا،
خداوند متعال پرنده سفیدی را می فرستد که تا
چهل روز بر سردر منزل وی می نشیند.
 
فیقول
له کلما دخل و خرج: غیر! غیر!
و هر بار که آن فرد خروج و ورود می کند به او
یادآوری میکند که نسبت به این امر ناشایست واکنش نشان بده
 
فان
غَیٌر و الا .
اگر مطلب را اصلاح کرد که هیچ وگرنه .
 
م
 

به نام خدا
وزارت آموزش و پرورش سازمان آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری
مدیریت آموزش وپرورش منطقه/ناحیه/شهرستان شهرکرد
((وامرهم شوری بینهم))
کارت شناسایی اعضای شورای دانش آموزی
نام و نام خانوادگی:حسنا فاضلیان شهرستان:شهرکرد
شماره شناسنامه:4611050831      آموزشگاه:علامه دهخدا
تاریخ تولد:   10/1/1385         کلاس:هشتم
سال تحصیلی:99-98 اعتبار این کارت تا یک سال می باشد.                                                                    
اسامی دانش آموزان شورای دانش آموزی
دبیرستان علامه دهخدا
سال تحصیلی99-98




ردیف
نام ونام خانوادگی
تعداد آرا

1
اسماء جهانبازی
198

2
محدثه قائد امینی
190

3
هانیه کنجی
189

4
حسنا فاضلیان
180

5
بهار حامدی
177

6
سمیه سادات حجازی
171

7
نگارکریمی
160

8
زهرا لله گانی
152

9
حدیث صادقی
148

10
ثنا حیدری
علی البدل

11
نجمه
علی البدل

12
مهشید نجفی
علی البدل

13
فاطمه کریمیان
علی البدل

14
آناهیتا ان
علی البدل
 
کاش آغوشت عضوی از تنم بود 

مثلا آغوشت پاهایم بود 

که بی آن قدم از قدم برنمیداشتم 

یا دست هایم بود 

که هرجا میرفتم در آغوش تو میرفتم 

در آغوش تو به خواب میرفتم 

در آغوش تو به بیداری می آمدم. 

یا مثلا آغوشت چشم هایم بود 

که این جهان تاریک و خالی را آبی آسمانی میدیدم. 

خوب بود آغوشت پشتم بود 

که بال در می آوردم مدام 

اما کاش آغوشت قلبم بود 

نبودش. . 





حسنا میرصنم
همراه عزیزمان سرکار خانم حسنا سادات رضوی سوال زیر رو ارسال کردن که با افتخار به اون پاسخ میدم:
سلام
لطفا بفرمایید چند سانت برای ریشه هوایی  باید از طول برش بزنیم و چطور پلاستتیک رو دورش ببندیم وآیا باید آب بدیم به خاکی که دور ساقه میگیریم و خاکی که دور ساقه مگیریم چه خاکی باشه ممنون میشم پاسخ بدید چون من دوست دارم بونسای داشته باشم.

پاسخ در ادامه مطلب:

ادامه مطلب
اسامی داوطلبان شورای دانش آموزی دبیرستان علامه دهخدا
سال تحصیلی99-98
**************************




ردیف
نام ونام خانوادگی
پایه

1
آناهیتا ان
هفتم

2
زهرا لله گانی
هفتم

3
حسنا فاضلیان
هشتم

4
سیده سمیه حجازی
هفتم

5
نازنین نیک اخلاق
هشتم

6
شمیلا موسایی
نهم

7
مبینا خباز
نهم

8
غزل مومنی
هفتم

9
یکتا محمدی
هشتم

10
محدثه قائدامینی
هفتم

11
نگین نورمحمدیان
هفتم

12
هانیه ترکی
هفتم

13
فاطمه کریمیان
هفتم

14
ساجده بیژنی نسب
هفتم

15
کیمیا سلیمی
هفتم

16
بهارحامدی
هفتم

17
مقام والای حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیه در بیان امام صادق علیه السلام
ابن عنبه نسب شناس بزرگ شیعه روایت کرده است: 
روى الشیخ أبو نصر البخاری عن المفضل ابن عمر انّه قال : قال الصادق جعفر بن محمد علیه السلام : كان عمّنا العباس بن علی نافذ البصیرة صلب الایمان جاهد مع أبی عبد الله وأبلى بلاء حسنا ومضى شهیدا .
امام صادق علیه السلام فرمود: عموی ما عباس علیه السلام دارای بصیرتی نافذ و بینشی عظیم و ایمانی راسخ بود، در محضر امام حسین علیه السلام
 
 
آرامش واقعی در پرتو احترام حاصل می شود.
 احترام به خود :
و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه (بقره، 195)
احترام به پدر و مادر:
و بالوالدین احسانا(بقره 83)
احترام به خدا:
لاتعبدون الا الله(بقره، 83)
احترام به خلق خدا:
و قولو للناس حسنا( بقره، 83)
یکی از ذهنیت‌هایی که شاید خیلی از ماها از بولت ژورنال داریم، اینه که اجباراً همراه با نقاشی و کلی ماژیک‌های رنگارنگ و دم و تشکیلات مختلفه. درسته یا غلط؟ کاملاً غلط! به قول زهرا اصل بولت ژورنال به نوشته‌ها و برنامه‌ریزی‌شه، نه به ماژیک‌ها و روان‌نویس‌ها خوشگل موشگلش. خب این تا اینجا. ولی خب این همه بولت ژورنال‌های رنگ‌ووارنگ چین پس؟ اصلاً خود تو حسنا! تو چرا این‌قدر گل و بلبل کشیدی کنار دفترت؟ اگه اصل برنامه‌ریزیه، پس این پست برای چیه
من فکر میکنم خداوند قبل از خلقت زن‌ها
دست‌هایش را با بهار نارنج شُسته
بعد تمام گل‌های بهشت را بوییده؛
نشسته خوش آب‌و‌هوا ترین نقطه‌ی آسمان
و در حالی که دم‌نوش مهتاب‌ و انجیر می‌نوشیده
و به اام وجود عشق
و وجود یک نگهبان تمام وقت برای آن
و به سفیر زیبایی تمام بهشت در زمین
و نیاز تمام غنچه‌های روییده و نروییده
و آدم‌ها‌ی به دنیا آمده و نیامده
به معجزه‌ای به‌ نام مادر،خواهر، دختر؛ فکر می کرده
طرح وجود "زن" به دلش افتاده!
بعد در حالی که د
خب از اونجایی که میدونین من زندگی رو خیلی دوست دارم
و کاش بشه قبل مرگم کارایی که میخواستم همیشه انجام بدم رو انجام داده باشم
خب اینم لیست من
1. توی هر زمینه ای که حالا کنکور منو واردش میکنه تلاشمو کرده باشم و آدمی شم که به خودم افتخار کنم
( میخواد زبان باشه میخواد هنر باشه میخواد پیراپزشکی یا . باشه )
2. مستقل شده باشم و خونه ای مطابق سلیقم و ماشین داشته باشم با یه سگ یا گربه خونگی
3. به زبان های انگلیسی و ( آلمانی یا فرانسوی ) و اسپانیایی تسلط داشت
                                             اللهم احفظ هذالدعا من الطاعون
بسم الله الرحمن الرحیم
 
1= اللهم انت ربی لا شریک لک اصبحنا و اصبح الملک لله . اللهم انت ربی لا شریک لک امسینا و
امسی الملک لله
 
2= برای بخشش چهار هزار گناه بگو: اعددت  لکل هول لا اله الا الله و لکل هم و غم ماشاء الله لکل
نعمة الحمد الله ولکل رخاء الشکر لله و لکل اعجوبة سبحان الله ولکل ذنب استغفر الله ولکل مصیبة  انا
لله و انا الیه راجعون ولکل ضیق حسبی الله ولکل قضاء و
 






باسمه تعالی فرم صورت جلسه انتخابات شورای دانش آموزی
 استان: چهارمحال وبختیاری                           شهرستان:                            آموزشگاه : علامه دهخدا
انتخابات شورای دانش آموزی درروز (چهارشنبه)     تاریج1/8/98             
راس ساعت 9صبح با حضور کلیه ی اعضای اجرایی شروع شد و در ساعت 12 خاتمه یافت.
اسـامـی منتخبیـن
ردیف
نام و نام خانوادگی منتخبین و اعضاء
تعداد آرا
نام و نام خانوادگی منتخبین و اعضاء
تعداد آرا

1
اسماء جهانباز
این شتر رو یادتونه؟ 
حالا با دست‌های هنرمندانۀ ایشون جاودانه و تبدیل به یک خاطره شد :)
 

اینقدر دقیق که حتی اون خط مشکی انتهای بدن رو هم درآورده :). بچه‌هایی که اون روز سر کلاس بودند باز شیطونیشون گل کرده. یکیشون میگفت دیگه همیشه میتونیم بهش بخندیم :)
*خوب شد مجنون رو سیاه کرده بودم :))

خوش ذوق و کار درست :)

همیشه من رو شرمنده محبت خودش می‌کنه. با دیدن این خانم کوچولو که با ن‌هامون هم ست کرده :) حسابی ذوق زده شدم چون اصلاً انتظارش رو نداشتم.
حا
من واقعا تو تصورم نمی‌گنجه:)) از دیشب تا حالا هی دارم فکر می‌کنم می‌بینم واقعا نمی‌شه!
بذارید دقیق‌تر بگم. دانشکده ما دقیقا یک ساختمون سه طبقه ست که اگر بخوای از پله‌هاش بیای پایین، باید وایسی تا کسی که داره میاد بالا بتونه کاملا رد شه و بعد راه باز بشه و تو بری پایین. و می‌دونین من اولین بار که گروه رو دیدم تعطیل بود و چراغ‌هاش خاموش بود و توی کمتر از نیم ساعت کلش رو گشتم و گفتم خب، معلوم نیست این‌جا کجاست ولی هرچی هست قطعا دانشکده نیست! و
طاووس تیر
خورده ی من غافلی هنوز ؟!
دنبال دانه
های اسیر گِلی هنوز ؟!
باغ تو را به
نام کلاغی سند زدند
از خواب
برنخیز که بی حاصلی هنوز !
دنیا کنار
آمده با مرگ رنگ ها
درگیر 
راه حل همان مشکلی هنوز؟!
از
حال من نپرس که دیوانه تر شدم
از
حال و روز تو چه خبر ؟ عاقلی هنوز؟!
این ماه هم
تمام شد اما هلال نه …
در چشم های مه
زده ام کاملی هنوز
با تخته پاره
ها به توافق رسیده ام
من جزر و مدم
و تو همان ساحلی هنوز
من ماضی بعیدم
و گم بین جمله هات
اما تو در
مضارع من فاعلی هن
- خب دی ماه سریال دیدم نه کامل ولی چند فصل
خب خیلی پشیمونم برای همین این ماه حق ندارم حتی نیم اپیزود ببینم :(
 
- مطالعم خیلی نوسانی بود
پس این ماه قراره خیلی دقیق ساعت مطالعمو ثبت کنم
 
- بعضی از شبا از رتینر استفاده میکردم
این ماه باید هرشب از رتینر استفاده کنم
 
- تایم خوابیدنم بعد از سه روز تنظیم باز بهم ریخت
پس سعی میکنم زودتر از 12 بخوابم و دیگه ساعت 7 شروع کنم بخونم
 
- تعداد تست روزانم پایین بود
این ماه سعی میکنم تعدادشو ببرم بالا
 
اگه تونس
سلام، یه روزی به رضایت دوستم و به دلیلی که دوست ندارم بگم.
بنابر این شد که بعد از ظهر ساعت فلان در فلانجا بیاد تا تنبیهش کنم.
برنامه این بود که 120ضربه فلکش کنم.(ان شاء الله که میدونید فلک چیه.)
روز و ساعت موعود 10 دقیقه دیر آمد و بنابراین 30 ضربه اضافه و در نتیجه150 ضربه قرار شد که به کف پاش بزنم.
داشت التماس میکرد که بگذر یا حداقل کمش کن که راضی نشدم به هیچ وجه فقط گفتم؛میتونیم در دو روز تنبیه رو انجام بدیم اما میشه 200 تا.
اونم قبول کرد.
پاش رو به مکان
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره بقره کوهان قران است هر بار که در خانه خوانده شود شیطان تا سه روز به آن خانه وارد نشود ساحران به این سوره راه نیابند در جنگ خواننده این سوره امیر است در قیامت این سوره چتری شود بر سر شخص و از تابش آتش اورا نگه دارد خواننده این سوره در دنیا ارجمد و در آخرت سر بلند باشد اگر این سوره را به چشم خورده یا مصروع یا ترسیده یا فقیر یا دردناک آویزند از آن عبوب خلاص شود
الله ده چیز را دوست دارد و خود به آن مبادرت نموده
1. حمد را دوس
فواید عیادت بیماران : 
1- شاید آن شخص از اولیاء الله بوده باشد که در زندگانی عادی او را نشناخته بودی . زیرا ما مردم غالبا به اشخاص و حوادث با چشم دل نمی نگریم . 
2- اگر آن بیمار از اولیاء الله نباشد ، حد اقل همراه گذرگاه زندگی تست . اگر هم روح بزرگ الهی نباشد ،حد اقل سواری از سواران قافله حیات خواهد بود و پیوستگی و همدردی یاران این راه اسرار آمیز را غنیمت بشماریم . خواه جزو پیادگان باشند و خواه جزو سواران . 
3- فرض می کنیم که بیمار دشمن تست . آیا بهتر
 
گااهی .
 
نمیدونم چرا توی دلم غوغایی شده .
 
از نوجوونی هام عادت داشتم یه کتابی رو که بر میداشتم تا
 
بخونم تا تمومش نمیکردم ، نمیتونستم زمین بزارمش .
 
سر خرید کتاب و انتخاب خواندنی ها هم خیلی حساس بودم .
 
دیشب یه رمانی رو انتخاب کردم و خوندم به نام رویای وصال !
 
همون داستان حسنا و سید طوفان . عجیب به دلم نشست .
 
کل دیشب رو نخوابیدم و رمان رو امروز صبح تموم کردم .
 
راست میگه ! تو راه عشق به همین راحتی ،
 
هر کاری دلت خواست نمیتونی انجام بدی .
+ انقدر اردیبهشت اردیبهشت کردید که اردیبهشت چشم خورد! یا هوا سرده یا داغ و گرم! هوای خل و چل :/ کی دیده تو اردیبهشت برف بباره آخه؟!! کی؟!!
+ هی هر روز می خوام بیام بنویسم هی نمی شه! چرا مولودی های ما اکثرا شبیه عزاداریه؟!
+ چند روز پیش حسنا راجع به یه کتابی تو وبش نوشته بود که داستانش تو کره شمالی اتفاق افتاده بود؛ چند روز بعدشم خودم به صورت اتفاقی مطالبی راجع به کره شمالی خوندم که منو یاد کتابِ "اتاق" انداخت! [آی ترس و لرز]
+ با جرات می تونم بگم ترکی
با 77 امین پست وبلاگ و آخرین چالش امسال با سالی که گذشت خدافظی میکنیم
حقیقتا سال خیلی خوبی نبود ولی از سال 97 بهتر بود
تقریبا بیشتر وقتمو تو خونم پس چنین موقعیتی کم پیش میاد برام
 
1. روزی که بعد مدت ها با رل قبلیم حرف زدم خیلی خوشحال بودم
 
2. وقتی از شمال برمیگشتیم و شب آخر بود و تو حیاط مدرسه والیبال بازی میکردن
بعدش رقصیدن و لایو گرفتم خیلی خوب بود یا شهربازی که رفتیم و تو ماشین بازی گنم
 
3. تولد سوپرایزی مامان که البته یجورایی پیش بینی میکر
اینروزا خیلییییی میخوابم. حس میکنم یه مرضی گرفتم. امروز هم حول و حوش ۵ رسیدم خونه، دیگه گرفتم خوابیدم از شیش. بعد دیگه حالیم نشده بود ساعت چنده. همینجور خواب بودم. تو خواب خواب دیدم که نعنا کتری رو زده به برق و صدای قل قل اب میاد. من گفتم چه عجب نعنا اینموقع صبح بیدار شده. بعد چشامو باز کردم و دیدم چراغا روشنه. نعنا هم نبود. گفتم حتما کتری رو زده به برق و رفته بیرون. ولی چرا چراغا روشنه ساعت چار صبح؟ و یهو یادم اومد الان ساعت چار صبح نیست!!!!! بلکه من
 
گفتگوی حسنا محمدزاده با رومه سراج در رابطه با گفتنی‌های کتاب "پری روز"
 
مجموعه‌ غزل «پری‌روز» سروده‌ی خانم «حسنا محمدزاده» به همت انتشارات «شهرستان ادب» در زمستان 97 روانه‌ی بازار کتاب شده‌است. این کتاب، به عنوان یکی از دو اثر منتخب «جایزه‌ی کتاب سال الوند» به گزینش «انجمن علمی نقد ادبی ایران»، شناخته شد. از آنجایی که این مجموعه، پیش از این هم کتاب برگزیده‌ی «جایزه‌ی شعر انقلاب» بوده‌است، ضمن تبریک به سرکار خانم محمدزاده و جامع
اولین باری هست که دارم جت لگ رو در عمرم تجربه میکنم!! و یه جور عجیب غریبی هست :)
 
کلا که اصلا خوابم نمیاد و با هزارتا شگرد ساعت ۳-۴ صبح میخوابم. بعد وقتی که بیدار میشم کلی زمان لازم هست که تشخیص بدم الان چه فصلی هستیم. از وسط زمستون اومدم وسط تابستون :) ولی فقط دیروز تابستون بود. دو شب اول که حتی سرد هم بود و چند دقیقه که پنجره رو باز گذاشتم احساس سرما کردم. بعد هم که یه بارون ملایم اومد و با توجه به گل های توی خیابون حس می کردی اوایل بهار هست. ولی امر
پنج روز مونده به کنکور و تنها چیزی که من الان دلم میخواد بعد کنکور انجام بدم چیه؟
اتلاف وقت
اتلاف وقت
اتلاف وقت
بعد ک ب اندازه کافی حوصلم سر رفت فیلم دیدن!
حتا اعصاب کتاب خوندنم موجود نیست. 
آه مای گاد!
ینی صب تا شب فقط دراز کشم. ^_^
هزار تا دلیلم دارم ک چرا دلم نمیخواد گوشیمو بگیرم و چقد عص اعصابشم ندارم حتی! ولی خب چاره چیه؟ :دی! 
(بعد تازه به طرز وحشتناکی دلم روابط احمقانه میخاد (!!) و اصن از اون آدمایی نیسم ک ب راحتی تن ب چنین روابطی بدم و الکی ملک
 
گفتگوی حسنا محمدزاده با رومه سراج در رابطه با گفتنی‌های کتاب "پری روز"
 
مجموعه‌ غزل «پری‌روز» سروده‌ی خانم «حسنا محمدزاده» به همت انتشارات «شهرستان ادب» در زمستان 97 روانه‌ی بازار کتاب شده‌است. این کتاب، به عنوان یکی از دو اثر منتخب «جایزه‌ی کتاب سال الوند» به گزینش «انجمن علمی نقد ادبی ایران»، شناخته شد. از آنجایی که این مجموعه، پیش از این هم کتاب برگزیده‌ی «جایزه‌ی شعر انقلاب» بوده‌است، ضمن تبریک به سرکار خانم محمدزاده و جامع
کناری ایستاده بودم و تماشا می کردم؛ درنگ و وقفه ای کوتاه در کنار کودک واکسی. نیمه روز بود و پسرک زیر تیغ آفتاب بساط کرده بود. تنها پوش بالای سرش، خنکی بنر تبلیغاتی بزرگی بود که روی بساطش سایه کرده بود و همین نیز هرازگاهی با باد جابجا می شد. به جبینش عرق نشسته و سخت مشغول بود که مرد جوانی از کنارش رد شد و بعد از چند قدم مجدد برگشت تا کفشش را واکس بزند. تمیزی و رنگ و روی کفش نشان می داد دلش زار پسرک است و خواسته به بهانه ای کمک کند. می توانست صدقه ای
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
بعد از وقفه نسبتا طولانی! بعد از یه پرش عجیب از ۱۷سالگی نچسب به ۱۸ سالگی جالب:)
خیلی وقت بود با تولدم بزرگ نشده بودم.حس جالبیه!

"هیوده" برای من یه غول بود! برای منی که هنوز بچه بودم، زیادی بزرگ بود! من هر اتفاق و اسم و قضیه ای رو با یه رنگ خاص و یه عبارت ریاضی تو ذهنم می سازم. مثلن اگه یه آدمی برام خیلی گوگولی و دوست داشتنی باشه یه ترکیبی از قدرمطلق یا جزء صحیح با یه سری عددای پر شمارنده (72 یا 36 یا 24 و .) براش میچینم و یه رنگ زرد غلیییظ که حال آدمو جا
زهرای بابا سلام
امروز هم هجدهم ماه است که آمد.روزی که هر ماه می آید و یادآوررفتنت می شود. امروز درست یک سال و 3 ماه است که از پیش ما رفته ای. رفته ای و انگار نه انگار که زمانی بودی و خیلی دوستت داشتیم و داریم. انگار فراموشمان کرده ای! شاید هم نه. می دانم پارسال در خواب عمو چه گفته ای. حتی امروز که عکس و فیلمت را با "ماما" داشتیم نگاه می کردیم صدایت را شنیدیم. شاید هم صدای بچه ای بود که این قدر شبیه صدایت بود! نمی دانم.
آخرین باری که آمدیم سر خاکت  دیدم
اتحاد نوری حضرت امیر المومنین علیه السلام با حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله
سید بن طاووس رضوان الله علیه به نقل از جلد دوم کتاب دلائل الامامة طبری شیعی رضوان الله علیه که امروزه مفقود است نقل کرده است:
فیما نذكره من كتاب (الدلائل) لمحمد بن جریر الطبری، فی تسمیة جبرئیل علیه السلام لمولانا علی علیه السلام فی حیاة النبی صلى الله علیه وآله أمیر المؤمنین وسید الوصیین. فقال ما هذا لفظه: حدثنا أبو الفضل محمد بن عبد الله قال: حدثنا عمران بن محسن بن
؟! قاضی عبدالجبار معتزلی و شیخ مفید شیعه[مناظره عالمانه و مؤدبانه] ؟!
جادلهم بالتی هی أحسن

أنه بینما القاضی ذات یوم فی بغداد ومجلسه مملوء من علماء الفریقین إذ حضر الشیخ المفید قدس‌سره وجلس فی صف النعال،
آن زمانی که قاضی عبدالجبار معتزلی در بغداد حضور داشت و جلسه ای داشت که در آن علماء فراوانی شرکت کرده بودند از تمامی فرقه ها، که در آن جلسه شیخ مفید (قدس سره) حاضر شد و در کنار کفش ها آخر مجلس نشست،
ثم قال للقاضی : إن لی سؤالا فان أجزت بحضور ه
#حدیث_مهدوی
حضرت فاطمه زهرا(س)
قال أبی لجابر بن عبد الله الأنصاری إن لی إلیک حاجة فمتى یخف علیک أن أخلو بک فأسألک عنها فقال له جابر أی الأوقات أحببته فخلا به فی بعض الأیام فقال له یا جابر أخبرنی عن اللوح الذی رأیته فی ید أمی فاطمة بنت رسول الله ص و ما أخبرتک به أمی إنه فی ذلک اللوح مکتوب فقال جابر أشهد بالله أنی دخلت على أمک فاطمة ع فی حیاة رسول الله ص فهنیتها بولادة الحسین فرأیت فی یدیها لوحا أخضر ظننت أنه من زمرد و رأیت فیه کتابا أبیض شبه لون
غزل شمارهٔ ۲۶۴                    لــــی حــــبــــیـــب حـــبـــه یـــشـــوی الـــحـــشـــا          لـــو یـــشـــا یـــمــشــی عــلــی عــیــنــی مــشــا          روز آن بــــاشــــد کــــه روزیــــم او بــــود          ای خــــــوشــــــا آن روز و روزی ای خــــــوشـــــا          آن چه باشد کو کند کان نیست خوش          قـــد رضـــیـــنـــا یـــفـــعـــل الـــلـــه مــا یــشــا          خــــــار او ســــــرمـــــایـ
سنت و مدرنیته  در اسلام

تعریف جامعی که از
سنت شده است:

سنت  باور یا رفتاری است که در یک گروه یا جامعه از نسلی
به نسل دیگر منتقل می‌شود،  و دارای معنای نمادین
یا اهمیت ویژه‌ای است و ریشه آن به گذشته برمی‌گردد. تعطیلات عمومی و نیز لباس‌های
غیرمنطقی اما به لحاظ اجتماعی معنی‌دار (مانند کلاه‌مویی که قضات در برخی کشورهای غربی
در دادگاه‌ها بر سر می‌گذارند) نمونه‌های بارزی از سنت هستند. حتی هنجارهایی نظیر سلام
و احوال‌پرسی کردن نیز سنت تلقی م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها